کاش می شد قلب ها آباد بود
کینه و غمها به دست باد بود
کاش می شد دل فراموشی نداشت
نم نم باران هم آغوشی نداشت
کاش می شد کاش های زندگی
گم شوند پشت نقاب بندگی
کاش می شد کاش ها مهمان شوند
در میان غصه ها پنهان شوند
کاش می شد آسمان غم گین نبود
رد پای قهر و کین رنگین نبود
کاش می شد روی خط زندگی
با تو باشم تا نهایت سادگی
فقط یک بهانه
فقط یک بهانه کافیست
تا من وتو بدانیم عشقی که از چشمها تراوش کند
هرگز به دلها نخواهد نشست
کاش لبهای تو حرفهایشان را می زدند
تا من همیشه در نگاه تو بدنبال واژه گمشده ام نمی گشتم....