پیمان شکست یار و ه عهدش وفا نکرد
من انتظار عاطفه از گل نداشتم
آواره سر به کوچه و صحرا گذاشتم
غم ، با روان من چه بگویم چه ها نکرد
افسوس بر جوانی بر زندگانی ام اندوه
زندگانی ام از یاد رفته بود اندوه من
جوانی بر باد رفته بوددیگر
چه سود زندگی بی جوانی ام؟...